ویکتوریا زنهای کونی و ساشا
یک روز, دانش آموزان انداخت "حزب مافیا" -یک حزب لعنتی یکپارچهسازی با سیستمعامل سبک, که تنها گانگستر و فاحشه خانه فاحشه دعوت شدند. همه چیز سرگرم کننده و با توجه به قوانین تاسیس شد, تا زمانی که یک دختر از کارکنان خدمات در اتاق ظاهر شد. فرماندار سکسی شجاع در جوراب ساق بلند سیاه و سفید و کت و شلوار کوتاه آمد ، به طوری که رهبران سندیکاهای جنایی شروع به پیاده کردن دست خود را ، و دختران خود را مرتب یک حزب لزبین واقعی است. یک گانگستر فاحشه نشسته در کنار او سخت خم, کج بیل زدن چوبی خود را از رفتن به دهان دختر, تقریبا شکستن گونه اش. حزب به یک عیاشی ناامید تبدیل شده است ، که در آن هیچ رحمی برای نقطه زن یا عروسک کودک وجود ندارد. هر کس به کرات شد, حتی فیلمبردار دوربین بر روی میز قرار داده و به افراط در عشق ورزی فاسد با شخصیت های مورد علاقه خود زنهای کونی را. از آن به بعد, دانش آموزان شروع کرده اند سازماندهی مجالس اختصاص داده شده به عبور از امتحان و یا تکمیل جلسه.