روسی سکی با زن دایی فاک بر روی نیمکت
ساشا و ناستیا-زن و شوهر. آنها حدود دو سال با هم زندگی کرده اند و تمام این مدت مبل قدیمی آنها را از بین می برد. این بسیار ناراحت کننده است ، تقریبا غیرممکن است که روی آن بخوابید. ناستیا پیشنهاد کرد که ساشا خرید یکی از جدید. آنها در زمان فروشگاه IKEA و شروع به دنبال پیشنهادات برای مبل های جدید. من کسی که ما هر دو دوست پیدا شده است. Nastya به نام شماره تلفن خدمات به آنها گفت که چه نوع از مبل می خواستند و در پایان افزود که آنها نیست و آنها به اندازه کافی پول ندارد برای یک مبل. صدای مرد در انتهای دیگر او اطمینان داد که او خواهد آمد و آن را مرتب کردن بر اساس. هنگامی که واسیلی وارد, او گفت که او می خواست به آنها ارائه: نستیا با او خواب, و او را پول از دست رفته برای مبل پرداخت. ساشا تا به حال هیچ چاره ای جز به توافق برسند-بعد از همه ، Nastya واقعا می خواستم این مبل! و نستیا خودش مهم نیست. واسیلی در زمان خاموش تمام لباس از بدن زیبا ناستیا, خود را کمی کاهش داد و شروع به نوازش زبان بیدمشک ناستیا. سکی با زن دایی آشفته, ناستیا می خواست مهمان به ترک. سر با شکوه آناستازیا به جلو و عقب به دور کمر بسیار واسیلی نقل مکان کرد. در حال حرکت بر روی مبل های قدیمی, واسیلی نستیا در او قرار داده است-او همیشه دوست داشت موقعیت که در آن او در بالای بود, بنابراین با شور و شوق زیادی او شروع به پرش بر روی واسیلی .