روسی, زیبایی, داستانسکس باخواهر وانت
دیوانه احمق امید هارپر از او خواست برای حضور در یک شب با بهترین دوست او. ورزش ها منتظر زمانی که تمام خانواده خوش شروع به خفه کردن ، و سپس به اتاق برادر بزرگتر دوست خود را به بیرون درز کرد. عضلانی, سالم جانی خوش خواب بود. بدن ضخیم خود را با یک پتو پوشیده شده بود, که تحت آن موی دم اسبی خود را بیش از آلت تناسلی خود را کشیده شد. متقاعد کردن یک فاحشه بازیگوش کار نمی کند چرا که عوضی بدبینانه می خواست ارتباط جنسی. در حقیقت, به خاطر ارتباط جنسی, فاحشه ماند به ماندن, و او برای اطمینان می دانست که تخمک گذاری را آغاز کرده بود. دختر به خطر انداخته هزینه سلامت خود را به تصور فرزندان داستانسکس باخواهر از چنین داماد حسادت و تنها پس از آن باید تصمیم بگیرید که چه باید بکنید.