او یک کارمند جدید داشت سکس با زن ۳۰
آلینا لوپز در ترس از زمانی که سکس با زن ۳۰ پدرش از زندان آزاد شد و مادرش به علت بیماری در بیمارستان بستری شد زندگی می کند. پدر و مادر نیروهای دختر به ارتباط جنسی هر روز, و او را طول می کشد در طول ارتباط جنسی به عنوان اگر او یک فاحشه شد. جسارت او ، ظلم و ستم ، عدم تمایل به انجام این روش حداقل کمی لذت بخش تر کشیدن بیمار از پنجه. برای سرکوب درد, دانشجو اجرا می شود به یک روانشناس, تونی, که می تواند هر گونه کمک ممکن در موارد خشونت جنسی در خانواده ارائه. دکتر وضعیت عاطفی افسرده بازدید کننده را می بیند ، او را دعوت می کند تا صحبت کند ، اما به جای اعتراف ، خوک گریه بوسه ها را در گردن می اندازد. در سنین پایین ، یک دختر می خواهد احساس کند که نه تنها کتانی ارزان قیمت ، بلکه زن مورد نظر نیز باشد. در رختخواب, آلینا رویاهای پیدا کردن حساسیت به لمس, محبت و نگرش توجه. دوست دختر Zarvanska می خواهد رابطه جنسی جادویی بود ، و ارائه تنها لذت ، درد نیست. در این مورد روانشناس نمی تواند کافی و مشاوره به دلیل آن است که فراتر از قلمرو او اما تونی قادر به در حال حاضر بیمار با یک نوع دوستانه عمل عشق که بسیاری از رویای. گفتگو با یک دانش آموز را نشان می دهد دومی که او مناسب و معقول است که می تواند بیدار واضح ترین احساسات در مردان و پدر او یک حرامزاده زشت است recidivist که دارای یک محل پشت میله های زندان.